تدوینگر: حجة الاسلام سید جعفر نقیبی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف معرفی دو گروه شبه نظامی "طالبان" و “سازمان القاعده” و بیان اشتراکات و اختلافات این دو گروه در مبانی عقیدتی و سیاسی میباشد تا با شناخت بهتر و دقیقتر بتوان آنها را قضاوت کرد و نقاط اشتراک و افتراق آنها را فهمید.
دادههای این پژوهش از کتب کار شده در زمینهی جریان شناسی گروههای مسلح اسلامگرای معاصر و همچنین برگرفته شده از منابع منتشر شدهی این گروهها، اعم از خطابهها، مقالات، کتب و ... میباشد.
نتایج نشان داد که بر خلاف تصور رایجی که از این دو گروه، معرفی شده است، خط اصلی هر دو گروه که نشأت گرفته شده از مبانی فکری رهبران و بنیان گذاران آنها میباشد، قائل به مبارزه و جنگ علیه مسلمین نیستند و تنها برای غلبه بر کفار اصلی و همچنین برقراری نظام اسلامی تلاش میکنند و در این مسیر هرکسی معارض آنها شود و به مبارزه برخیزد، علیه او هم مبارزه میکنند. و همچنین به دست آمد که گروه "طالبان" بر پایه مبانی فقهی مذهب احناف، اقدام به قیام مسلحانه کرد؛ اما “سازمان القاعده” در این زمینه از مکتب سلفیگری پیروی میکند.
واژگان کلیدی: القاعده، طالبان، جهاد، خلافت اسلامی، دشمن نزدیک و دور
نتیجه
نتیجهگیری که میتوان در پایان این پژوهش از آن بدست آورد اینست که این دو گروه، بجهت دغدغهای که در میان آنها بخاطر نفوذ حکومتداری غیراسلامی و فرهنگهای غربی و همچنین خلأ نظام اسلامی، پدیدار شد، در تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی برآمدند. با این فرق که "طالبان" تنها برای رسیدن حکومت اسلامی در خاک افغانستان تلاش میکند؛ اما "سازمان القاعده" نگاهی فرامرزی دارد و خواستار اسلامیکردن تمام حکومتهای جهان اسلام میباشد.
همچنین به دست آمد که گروه "طالبان" بر پایه مبانی فقهی مذهب احناف، اقدام به قیام و بعد از آن ایجاد حکومت و انتخاب امیر کرد و نیز ارکان حکومت داری خود را به حکومت داری اسلام سنتی تغییر داد. اما مبانی "سازمان القاعده" برای رسیدن به حکومت، بر پایهی آموزههایی هست که از رهبران فکری همچون ابنتیمیه و سید قطب گرفته شده است.
از دیگر نتایج این پژوهش این بود که با توجه به افراطیگریهایی که جنبش "طالبان" در زمان حکومت 5 سالهی خود داشت؛ اما در حال حاضر تغییر رویکرد ملموسی در این جنبش دیده میشود و خیلی از باورهای افراطی و غلط خود را کنار گذاشته است.
در سوی دیگر، "سازمان القاعده" دارای خطهای فکری متفاوتی میباشد که خط فکر اصلی آن، مخالف افراطیگری و کشتن مسلمین میباشد؛ اما خط فکری که از این اصل منحرف شده است، با همان تفکرات محمدبنعبدالوهاب و افراطیگری در خصوص کشتن مسلمین، عمل میکند که عمدهی این اختلافات در رویکرد آنها نسبت به دشمن نزدیک و دور پدیدار میگردد.