بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث

تمسک به عام در شبهه مصداقیه در اندیشه اصولی امام خمینی رحمه الله علیه 

این بحث سه مبحث مهم دارد

مقدمه

 مدعای حضرت امام  خمینی رحمه الله علیه 

دلیل ایشون در این مسئله

مقدمه

که باید در مقدمه چهار مورد بررسی میشود

تعریف کلمات

عام : یعنی لفظی که دلالت بر عموم و شمول جمیع افراد خودش یا مدخولش دارد

خاص : یه مفهوم نسبی دارد که در مقابل عام است که بعضی از افراد  عام را خارج میکند مثل اکرم العلما است که این جا خاصش میشود لا تکرم العالم فاسق

شبهه مصداقیه : در دو جا کاربرد دارد یک موضوعیه در مقابل حکمیه  دو  شبهه مصداقیه در برابر شبهه مفهومیه

شبهه موضوعیه و حکمیه

معمولا شبهه حکمیه  هم از حیث متعلق هم از حیث منشا هم از حیث رفع شبهه با شبهه موضوعیه فرق دارد.

متعلق شبهه حکمیه عام هست منشا شک فقدان نص یا اجمال نص یا تعارض نصین هست مرجع رفع شک هم شارع و نماینده شارع است جانشین شارع است  .

مثلا مثل سیگار کشیدن که حکمش را نمیدانیم که این معنای عام دارد و منشا شک یا فقدان نص است یا اجمال یا تعارض نصین  و ... و منشا رفع هم مرجع و امام است

ولی در موضوعیه معمولا امر جزئی است مثلا این شیشه نمیدانیم که این خمر است یا آب که در منشا شک هم اجتماع امور خارجی است و منشا رفع هم باید به متخصص رجوع کنیم و کارشناس رجوع کنیم که این ها با شبهه حکمیه فرق میکند .

 
 

 

 

شبهه مصداقیه و مفهومیه

گاهی مفهوم نامعلوم است

وگاهی مصداق معلوم نیست

مثال

مفهوم فاسق را نمیداند که آیا این فقط مرتکب کبیره است یا اعم از کبیره و صغیره

اما شبهه مصداقیه

مفهموم روشن است ولی مصداق مشخص نیست یعنی ما میدانیم فاسق مفهومش چیست ولی نمیدانیم زید تحت این است و مصداق است یا نه

 

منشا بحث

خاص نامعلوم است و این یک عنوان کلی دارد که آیا اجمال خاص به عام سرایت میکند یا نه ؟ که این ریشه بحث است .

صور مساله

سه تقسیم دارد

گاهی عام مجمل است مثلا معنای عالم برای ما نا معلوم است گاهی مصداق مشخص نیست که زید عالم است که این دو صورت از بحث خارج است

گاهی خاص مجمل است ولی لفظی است که این چهار صورت دارد

دائر بین اقل و اکثر : مثل اکرم العلما بعد میگوید لا تکرم العالم فاسق که بین این گناه کبیره و صغیره شک داریم

دائر بین متباین : اکرم زید که این زید بین دو نفر است

که هر کدام از این دو دو صورت دارد که مخصص متصل است یا منفصل  که این هم از بحث خارج است

و گاهی لبی است  که توضیح این فعلا بیان نمیشود

تعیین موضوع البحث

 محل بحث در شبهه مصداقیه است  مثلا اکرم کل عالم و لا تکرم الفاسق که در این جا در زید شک داریم که فاسق است این داخل عام است که  شامل گناه کبیره و صغیره میشود  یا خاص که فقط کبیره باشد .

در این جا تمسک به عام درست نیست که این مخصص منفصل باشد و چه متصل و دلیل این  است که اگر مخصص متصل باشد در این جا از اول در مضیق استفاده کرده است  این جا از اول ظهوری در عام ندارد و این از اول ضیق است و لذا نمیشود به عام تمسک کرد و این جا از مواردی است که عام برای ما مشخص نیست و در ما نحن فیه از همین موارد است و این جا تمسک به عام جایز نیست و این فرد داخل حکم نیست . و این جا فقط دارد حکم را بیان میکند نه این که داخل در حکم باشد و این جا تمسک در عام جائز نیست و میفرماید که این از قبیل تمسک عام در حکم است .

و اگر مخصص منفصل باشد اکرم کل عالم در دلیل دیگر گفته لاتکرم الفاسق در این جا هم تمسک به عام جائز نیست عام خاص غیر از مطلق و مقید است

در عام و خاص حکم روی طبیعت رفته است ولی در مطلق و مقید روی افراد رفته است و زمانی که مخصص میاد در مطلق افراد را از تحت عام خارج میکند غیر مقید که این گونه نیست و در این موارد تمسک به آن جایز نیست .

در احتجاج ما به سه چیز نیاز داریم یک ظهور دو اصالت حقیقت سه اصالت تطابق و این ها اگر نباشدنمیتواند احتجاج کند و با ظهور  و اصالت الحقیقت نمیشود احتجاج کرد بلکه لازم است که این اصل عقلی هم باشد تا بتوان احتجاج کرد . و در این جا ه م وقتی مخصص ما منفصل شد در این مورد هم در عام اصالت جد جاری نمیشود لذا نمیتوان در مورد مشکوک به عام تمسک کرد و حجیت به ظهور نیست فقط تا بتوان به تمسک کرد چرا که اصالت جد جاری نمیشود .

بعضی قائل شدند که ما میتوانیم به عام تمسک کنیم در جایی که مخصص منفصل باشد مثلا در زید شک کردید که این فاسق است یا نه در این مورد تمسک به عام میکنیم و میگوییم که این در تحت نظر عام است و زمانی خاص زمانی جلوی عام میگیرد که خاص حجت باشد و این را اگر در مقابل عام قرار دادید

امام خمینی رحمه الله علیه  این را جواب میدهد و میگوید زمانی احتجاج میشود کرد که این سه مرتبه ای که گفتیم باشد و آن یعنی این که  ظهور باشد و اصالت الحقیقت باشد و اصالت تطابق اراده جدیه با اصالت استعمالی باشد و اگر این موارد نباشد دیگر نمیشود احتجاج کرد و این در این جا حرف این است که همان طور که این سه مرحله در خاص ثابت نیست در عام هم این ثابت نیست و این جا نمیشود به آن تمسک کرد و این جا عام ما صلاحت شمول ندارد .

کاربرد این مسئله در فقه

مثال : در فقه داریم  اوفوا بالعقود و از طرف دیگر میگوید معامله غرری باطل است  در بیمه شک میکنیم که این غرری است یا نه در این جا کسانی که تمسک به عام در شبهه مصداقیه جائز میدانند در این جا این درست است و اگر جائز ندانیم در این جا این معامله درست است .

مثال های دیگر هم در این جا بیان میشود که در صوت وجود دارد .

 
 

 

 

 

تعداد بازدید :44
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) است.